مژده یاران عیدِ نوروز آمده
مژده یاران عیدِ نوروز آمده - بهرِ یاران بهترین روز آمده
مژده یاران سالِ نو آمد پدید - روزِ نو با سالِ نو از ره رسید
مژده یاران دی شد و بهمن برفت - فرودین با تاجِ گُل بَر شُد به تخت
روزی از نو آمد و نوروز شد - بختِ ما با لُطفِ حق فیروز شد
عیدِ نوروز آمد و گشته بهار - دشت و صحرا گشته سبز و لاله زار
فرودین شُد سبز شُد دشت و دَمَن - لاله و سنبل در آید در چمن
بر ز مستان روزِ پایان آمده - برف رفت و وقتِ باران آمده
نو بهاران آمده بر کوه و دشت - نفخِ صوری شد طبیعت زنده گشت
شد قیامت بهر بذر و دانه ها - مورها بیرون شوند از لانه ها
مارها ومورها در جنب و جوش - بادها و ابرها اندر خروش
قُمری و بلبل به آواز آمده - لاله با لیلی چه با ناز آمده
بذرِ زیرِ خاک را شُد رستخیز - آهوان خوشحال و اندر جست و خیز
حالِ دنیا چون زمستان را بُوَد - رستخیز همچون بهاران را بُوَد
فرودین با نفخ صور از ره رسد - رستخیزی بهرِ ما ناگه رسد
آن عمو نوروز اسرا فیلِ ماست - که به شیپورش دَمَد از چپ و راست
میدهد بر ما خبر از نفخِ صور - زنده گردد مرده یِ خفته به گور
گر همی گوئی قیامت چون بُوَد؟ - گویمت که رستخیز اکنون بُوَد
این بهاران در مَثَل شد رستخیز - رستخیز اکنون شده بر پای خیز
کن نظر اکنون به دیوانِ عمل - در عمل کوش و رهان خویش از دَغَل
باقری هر سال گاهِ فرودین - رستخیزی نو بُوَد اندر کمین
سروده شده به مناسبت آغاز سال 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون