اِمشب عزیزان آمده میلادِ عبّاس
اِمشب عزیزان آمده میلادِ عبّاس - آنکو بُوَد بَعد اَز برادر اَشرفُ النّاس
اِمشب شَبِ خوشحالِیِ اُمُّ البنین است - چون کرده تَقدیمِ عَلِی، دسته گُلِ یاس
***
اِمشب عزیزان نورِ چشمِ حیدر آمد - آنکو که بَهرِ نوکری اَش قنبر آمد
اِمشب بیامد قبله یِ خوبانِ عالَم - آنکو که شُد بر جُمله یِ خوبان سر آمد
***
این نَو رسیده قِبله یِ اهلِ یَقین است - این نورِ چشمِ حیدر و اُمُّ البنین است
این یاور و یارِ حُسین فرزندِ زهراست - این یاورِ اِسلام و هَم ایمان و دین است
***
بَر آسمانِ عِصمتِ زهرا قَمَر شُد - طُورِ عَلِی اَز مَقدَمِ او پُر شَجَر شُد
او شُد فدایِ دین و قُرآن و اِمامَت - گُلزارِ دین اَز زَحمتِ او پُر ثَمَر شُد
***
اَی اُسوه وُ اُلگویِ جانبازان اَبَالفضل - ذِکرَت بُوَد آرامِ روح و جان اَبَالفضل
اَی بِهترین جانبازِ راهِ دین و اسلام - گیرند جانبازان زِ تو فَرمان اَبَالفضل
***
تُو مونِس و هَم یار و غَمخوارِ حُسَینی - تُو بَرتَرین میر و عَلَمدارِ حُسَینی
تُو یارِ طِفلان و حَرَم دَر روزِ عاشُور - سَقّا و سَردار و سِپهدارِ حُسَینی
***
یا کاشِفَ الکَربِ الحُسین، آقا اَبَالفضل - هَستِی تُو تاجِی بَر سَرِ ماها اَبَالفضل
یِک گوشه یِ چشمی زِ لطف و جود و رَحمَت - بر باقری و جَمعِ ما بِنما اَبَالفضل
***
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور میلاد آقاجان ابالفضل العباس زمستان ۱۴۰۲
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است
سِه روزِ شاد، بَهرِ مُؤمنین است - که شاد، از آن امیرالمؤمنین است
سِه روزِ شاد، اَز شَعبان، بِنامِ - حُسَین، عَبّاس وَ زین العابدین است
***
سِه روزِ شاد باشد ماهِ شعبان - که شُد طالِع دَر آن سِه ماهِ تابان
حسینِ بنِ علی، عَبّاس و سَجّاد - کَز آنها گشت ثابِت دین و ایمان
***
به سِوُّم، چارُم و پَنجُم زِ شَعبان - بِشُد طالِع سِه خورشیدِ دِرَخشان
حُسین و هَم عَلَمدارَش ابالفضل - وَ زین العابدین آن عَبدِ یزدان
***
به نیمه ی ماهِ شعبان مَهدی آمد - همان، کو، هَست بَر عالم سر آمد
بر او خَتمِ امامَت گَشت، زیرا - که او آخِر وَلِیِّ داوَر آمد
***
سروده شده توسط حجت الاسلام باقری پور به مناسبت اعیادشعبانیه زمستان ۱۴۰۲
«کتاب صحیفه محبت امام حسین علیه السلام نوشته باقری پور» http://dl.hodanet.tv/ketabbageri/sahifemahabbat.htm
http://hedayat.blogfa.com/post/9166
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارامام حسین«ع» ، اشعارحضرت عباس ، اشعارولادت امام سجاد«ع» ، اشعارامام زمان«ع»
ادامه مطلب را ببينيد
یا کاشِفَ الکَرب وَ یا حضرتِ عَبّاس
یا کاشِفَ الکَرب و یا حضرتِ عَبّاس - شکفته ای، ماهِ شعبان چو گُلِ یاس
تو زاده یِ حیدر و اُمِّ بَنینی - ماهِ شب چهارده ای وَ مَه جَبینی
ماهِ بنی هاشمی شُد لَقَبِ تو - در رَهِ دینِ خدا روز و شَبِ تو
تو قمری که دِرَخشی به شَبِ تار - بَر هَمَه یِ اَنجُم از ثابت و سَیّار
در شَبِ میلادِ تو بابِ تو حیدر - شاد از اینکه تویی یارِ برادر
خُرَّم از این کامده یارِ حُسینَش - آمده یاری بر آن نورِ دو عَینَش
مادرِ تو فاطمه گشته چه دل شاد - چونکه شُد از مَقدَمَت خانه اش آباد
شاد زِ میلادِ تو اُمِّ بنین شُد - شاد از آن جُملَگِیِّ مؤمنین شُد
از هَمه دِلشاد تَر بابِ تو حیدر - چونکه تویی بَهرِ دین ناصر و یاوَر
چونکه گرفته علی تو را در آغوش - گشت در آن دَم غَم و غُصّه فراموش
گفت: که عبّاسَم این یارِ حُسین است - حاصل جنگاورِ بَدر و حُنین است
چون بَغَلَت کرد، گفت: ای گُلِ رعنا - حَیف از این دست و بازویِ توانا
عاقبت این دستها دَر رَهِ اسلام - میشَوَد از این بَدَن جُدا سر انجام
ماه بنی هاشمی حضرتِ عباس - گشته زِ کین پَرپَر آن دسته گُلِ یاس
عَلقَمَه یاد آورِ دستِ اباالفضل - ما همگی گشته پابستِ اباالفضل
باقریا ما همه یارِ اباالفضل - نوکر و خادم به دربارِ اباالفضل
سروده شده میلاد حضرت عباس علیه السلام زمستان 1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
چارُمِ شعبان نِگَر بیتِ عَلی
چارُمِ شعبان نِگَر بیتِ عَلی - گشته سرشار از صفا و هَمدِلی
خانه یِ شیرِ حق و اُمّ البنین - گشته روشن، باصفا، زان مَه جَبین
چون که سَر زَد یک قَمَر از خانه اَش - گَشت سرشار از صَفا سامانه اَش
آن قَمَر ماهِ بنی هاشم لَقَب - آنکه بُد بَهرِ حسین در تاب و تَب
خانه یِ حیدر از او روشن شُده - شهرِ یَثرِب هَم چنان گُلشن شُده
نام آن قُرص قَمَر عَبّاس شُد - شهرِ یَثرِب پُر زِ عطرِ یاس شُد
چون به دنیا آمد عَبّاسِ عَلی - بود همراهش صفا و هَمدلی
حَضرتِ حیدر چو دیدش شاد شُد - خانه یِ حیدر زِ غَم آزاد شُد
چون عَلَمداری بِیامَد بَهرِ دین - بَرحُسین ابنِ امیر المؤمنین
چونکه سَقّا و سپهداری کَبیر - آمده از بَهرِ یارِیِّ اَمیر
چونکه پَرچَمدارِ اسلام آمده - بهرِ دشمن روز، چون شام آمده
در بَغَل بِگرِفت قُرصِ ماه را - گوئیا آمد وزیری شاه را
یک نَظَر بر آن قَد و بالایِ او – کَرد، مَولا، بابِ دین پالای او
دستها و پایها و چشم و گوش - او نِگَه میکرد، آرام و خَموش
ناگَهان دیدَند مولا گریه کَرد - او نِگَه بر بازوان و ناله کرد
گفته شد کِاین گریه آقا بهر چیست؟ - گوئیا بازویِ طفلک را غَمی است
عیب و نقصی دیده شُد بر بازوان - که شُما دیدی و مینالی از آن
گفت: نَه، بَل بازوانش سالِم است - بلکه سالمتر زِ کُلِّ عالَم است
لیک یادم آمد از عاشور او - از دلیری و سَرِ پُر شُورِ او
روز عاشورا چنین گشته رَقَم - گردد این بازو و این دَستان قَلَم
خون چَکَد زین بازو وَ دَستانِ یَل - این بُوَد از بهرِ او خیر العمل
آری آقا اینچنین آوایه کرد - روزِ میلادَش برایش گریه کرد
گریه کرد اُمُّ البنین هَم زین سُخَن - گریه بر عَبّاس دارد، ما وَ مَن
کاشف الکَرب است عَبّاسِ عَلِی - در گرفتاری است یارِ هَمدلی
یکصد و سی و سه بار ای نُورِ عَین - تو بگو یا کاشف الکرب حسین
باقری هرگاه گشتی دل غمین - گوی یا عَبّاس، یا اُمُّ البنین
سروده شده میلاد حضرت عباس علیه السلام زمستان 1401
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ سبطِ مصطفی آقا حسینم - فرزندِ پاکِ مرتضی آقا حسینم
یاری برایِ مجتبی آقا حسینم - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ عبّاسِ علی سقّا و سردار - یارِ حسینِ بنِ علی میرو علمدار
باشد برایِ دینِ حق او یاور و یار - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ زین العابدین آن حجّتِ حق - فرزندِ سبطِ مصطفی آن نورِ مطلق
با سجده هایش سجده گَه را داد رونق - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
میلادِ مهدی صاحب عصرو زمانه - آن حجتّ اللهِ زمان میرِ یگانه
کز مصطفی و مرتضی دارد نشانه - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
شعبان گشوده دربِ شادی بهرِ یاران - شادند از این اعیاد جمله جان نثاران
شد باقری میلادِ مهدی در بهاران - میلادِ او بر دوستان بادا مبارک
اعیادِ شعبانیّه تان بادا مبارک - اوصافِ رحمانیّه تان بادا مبارک
آغازِ سالِ نو شده با ماهِ شعبان - فصلِ بهاران آمده با لُطفِ یزدان
نو گشته روزِ ما به لطفِ حیِّ سبحان - نوروز هم بر دوستان بادا مبارک
سروده شده شعبان مصادف با آغاز بهار سال 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارامام حسین«ع» ، اشعارحضرت عباس ، اشعارولادت امام سجاد«ع» ، اشعارامام زمان«ع»
ادامه مطلب را ببينيد
چارِ شعبان روزِ عبّاس آمده
چارِ شعبان روزِ عبّاس آمده - بویِ عطر از آن گُلِ یاس آمده
در شجاعت همچنان بابش علی است - در بصیرت ابصر النّاس آمده
چارِ شعبان روزِ عبّاسِ علی است - غیرت و مردانگی زو منجلی است
حیدری خوی و شجاعت پیشه است - بهترین یارِحسینِ بن علی است
چارمِ شعبان علمدار آمده - بر حسین بنِ علی یار آمده
در سرایِ حیدر و اُمُّ البنین - همچو ماهی نو پدیدار آمده
چارمِ شعبان ابَاالفضلِ رشید - همچو خورشید از اُفُق آمد پدید
کاشِفُ الکَربِ حسینی زاده شد - آمد از اُمُّ البنین زیبا وَلید
کاشف الکرب آمد از اُمُّ البنین - مردِ ایمان و بصیرت مردِ دین
از برایِ یاریِ دینِ خدا - آمد آن شبهِ امیرالمؤمنین
آمد آن سردار و سالار حسین - آن علمدار و سپهدارِ حسین
حضرتِ باب الحوائج زاده شد- آمد آن والاترین یارِ حسین
آمد آن سردارِ جانبازِ حسین - آن همیشه یار و سربازِ حسین
آنکه در راهِ حسین سر داد و دست - بود او یارِ سر افرازِ حسین
سروده شده شعبان سال 1399
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
توعبّاسی که با دشمن عبوسی
توعبّاسی که با دشمن عبوسی - ولی بهرِ حسینت دست بوسی
توشیرِ شرزه ای در جنگهائی - تو دادی دوست از دشمن رهائی
توبعد از حیدری بحرِ شجاعت - تو در صفین نشان دادی رشادت
به صفین بوده ای تو نو جوانی - که برپا کرده ای شوروفغانی
دوازده ساله بودی شیرمردی - که با دشمن نمودی تو نبردی
به مالک چونکه تو کردی نگاهی - زترس آمد به چشمانش سیاهی
لبانِ تشنه را تو یاد کردی - فرات از دشمنان آزاد کردی
تو یارانِ علی سیراب کردی - علی را سرخوش و شاداب کردی
تو راهِ عشق را پیمائی عبّاس - بدشت کربلا سقّائی عبّاس
ابو القربه توئی و هم سقائی - برادر را تو یارِ با وفائی
تو دیدی آب را و خنده کردی - نخوردی، آب را شرمنده کردی
لبانِ تشنه برگشتی تو از آب - که اطفالِ حرم گردند سیراب
توئی ماه بنی هاشم ابا الفضل - هم عبّاس و ابوالقاسم ابا الفضل
ابوفاضل فضیلت را تو بابا - عمودِ خیمه یِ فضل از تو برپا
توئی باب الحوائج بابِ حاجات - شبِ عاشور مشغولِ مناجات
شبِ عاشورکردی پاسداری - به دورِ خیمه ها با آه و زاری
ابا الفضل کاشف الکرب حسینی - نگاهی کن به یارانِ خمینی
به تاسوعا امانی برتو دادند - زِدنیا یک نشانی بر تو دادند
بگفتندت برو دنبالِ دنیا - به صحراها بکن یک خیمه برپا
رها کن زحمت و رنج و محن را - نکن بهرِ خود آماده کفن را
رها کن تو حسین و کربلا را - بکن دور از خودت رنج و بلا را
منم شمرو امانی بر تو دارم - زدنیا یک نشانی برتو دارم
امان نامه بگیر و در امان باش - برای خویش سلطانِ زمان باش
ولی عکس العمل را بین زِعبّاس - کنون خیرالعمل را بین زِعبّاس
جوابش شمر را بیچاره کرده - امان نامه گرفته پاره کرده
بگفت ای شمردون ای دشمنِ دین - منم بهرِحسین یک یارِ دیرین
کنم من بر حسین و دین خیانت؟ - زحق لعنت بتو هم بر امان ات
منم ثابت کنون بر عهد و پیمان - شوی ای شمر از این کارت پشیمان
بلی ای باقری این کارِ عبّاس - بُوَد کاری بسی زیبا و حسّاس
سروده شده تاسوعای سال 1398
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
سه میلادِ عظیم الشان آمد درمَهِ شعبان
سه میلادِ عظیم الشان آمد درمَهِ شعبان - که ازیُمن قدوم آن سه، این مَه گشت نورافشان
حسین وهم ابالفضل و علیّ ابن الحسین سجّاد - ازاین اعیاد ما شادیم همه خرّم همه خندان
بروز سوّم شعبان حسین بن علی آمد - ز بهر خاتمِ پیغمبران سوّم ولی آمد
بپاس مقدم او شد همه ارض و سما گلشن - که ازنورِ رُخ او ماهِ شعبان منجلی آمد
بروزچارم شعبان ابالفضل رشید آمد - که بر اربابِ حاجت از خداوند این نوید آمد
که شدباب الحوائج حضرت عبّاس میلادش - وَ ماه چارده در چارم شعبان پدید آمد
بروز پنجم شعبان چو زین العابدین آمد - درخشان از رخ او آسمانها وزمین آمد
بشد ازشهربانو زاده مولودی که شد سجّاد - تمام شیعیان شادند امام چارمین آمد
وَ روز نیمه یِ شعبان بیامد آخرین رهبر - بود او آخرین رهبر زنسلِ پاک پیغمبر
امام عصر این دوران و نامش حضرت مهدی - بود او باقری، برما امام وحجّت و سرور
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارامام حسین«ع» ، اشعارحضرت عباس ، اشعارولادت امام سجاد«ع»
ادامه مطلب را ببينيد
یاابوفاضل علمدارِ شهِ كرببلائی
یا ابوفاضل علمدارِ شهِ كرببلائی - پاسداری و امیری و سقا صاحب لوائی
یاور و یار حسینی حضرت عباس نامت - هم لقب باب الحوائج تو عزیز كبریائی
ای سقای تشنه كامان تشنه آب فراتیم - كن نصیب ما تو زان آب فرات ایكه سقائی
حاجت ما را روا كن حاجت بسیار داریم - ما همه محتاج آن درگاه و تو حاجت روائی
مشكل بسیار داریم حل نما تو آن مشاكل - مشكل ما را تو بگشا ایكه تو مشكل گشائی
ای طبیب دردمندان درد ماها را دوا كن - ایكه خاك در گهت باشد به هر دردی دوائی
كاشف الكربی تو عن وجه الحسین یا كاشف الكرب - برطرف بنما گرفتاری بده بر ما صفائی
باقری بر درگه لطف تو از غم ایستاده - از كرم یاری كنش بنما نصیبش كربلائی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
سرزدازبیت امیرالمؤمنین
سرزدازبیت امیرالمؤمنین - كودكی خورشیدروی ومه جبن
میدرخشدهمچومه سیمای او - زان سبب خورعاشق وشیدای او
شدچو روزازماه رخسارش چوشب - گشت زان ماه بنی هاشم لقب
اوچوازبیت علی سرمیزند - طعنه برخورشیدخاورمیزند
همچوخورتابیدچون ازكوهسار - ماه درپیش رخش شدشرمسار
چارشعبان چون بدنیاپانهاد - بهرماروزخوشی برجانهاد
چارشعبان چون بدنیا آمده - روزشادی بهرماها آمده
بدركامل درشب چارآمده - نورخوراندرشب تارآمده
مادرش خوشحال وخندان آمده - چونكه ازاوشیریزدان آمده
بچه شیرازشیرحق مولودشد - چارشعبان طالعش مسعودشد
شادشداینك علی ازآن سبب - خانه اش شدزادگاه شیررب
قهرمانی آمدازبهرجَمَل - ماه نوطالع شدازبرج حَمَل
بهرصفین یكه تازی آمده - نهروان راشاهبازی آمده
اوسپه سالارعاشورابود - یاورنوردل زهرابود
برحسین بنگرچسان شادآمده - بهراوازغیب امداد آمده
یاوری ازبهرعاشورآمده - روزمیلادش چه پرشورآمده
گاه خندان وگهی گریان شده - آسمانیها ازآن حیران شده
بهرمیلادش بودخندان علی - بهربازوهای اوگریان علی
الغرض چون اوبدنیا پانهاد - باب حاجاتی بروی ما گشاد
حل مشكلهادراوبنهفته اند - زان سبب باب الحوائج گفته اند
وارث حلال مشكلهاشده - چون علی آئینه دلها شده
هركه افتددرغم ورنج وتعب - هست ذكریا ابالفضلش بلب
بی كلاچ وترمزودرپرتگاه – اوفتد سوی اباالفضلش نگاه
باقری توبارها دیدی ازاو - معجزاتی بی كلام وگفتگو
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
یا سیّدی یا عبّاس
یا سیّدی یا عبّاس - یا سیّدی یا عبّاس
ای با وفا ابا الفضل - یا سیدی یا عبّاس
مشكل گشا ابا الفضل - یا سیدی یا عبّاس
سقا ومیرِ لشكر - یا سیدی یا عبّاس
برتشنگان آب آور - یا سیدی یا عبّاس
سرداری و سپهدار - یا سیدی یا عبّاس
صاحب لوا علمدار - یا سیدی یا عبّاس
ای جانفدای حسین - یا سیدی یا عبّاس
صاحب لوای حسین - یا سیدی یا عبّاس
پشت و پناهِ حسین - یا سیدی یا عبّاس
میرِ سپاهِ حسین - یا سیدی یا عبّاس
ای با وفا مشكل گشا - سقا ومیرِ كربلا
باشد سكینه منتظر - اندرمیانِ خیمه ها
تا كه رسانی جرعه ای - آبِ روان بر بچه ها
سقا تو بنما كوششی - آبی رسان بهرِ خدا
بشنو صدای العطش - باشد بلند از اندر سما
سقای دشتِ كربلا - یا سیدی یا عبّاس
یا سیدی یا عبّاس - یا سیدی یا عبّاس
سقای دشتِ كربلا - دستش شده ازتن جدا
آن هردو چشمِ نازنین - گشته است خونین از جفا
فرقش چنان فرقِ علی - شد با عمودِ كین دوتا
جسمِ شریفش غرقه خون - گشته است از سرتا بپا
آندم بجای سیدی - گفتا كه ادرك یا اخا
ای هردو دست ازتن جدا - یا سیدی یا عبّاس
یا سیدی یا عبّاس - یا سیدی یا عبّاس
آمد حسین امّا چسان - اشك ازدوچشمانش روان
بشنید چون ادرك اخا - با صوتِ عبّاسِ جوان
آمد سرِ با لینِ او - با گریه و آه و فغان
امّا چه عبّاسی شده - بشكسته دست و استخوان
چشمِ شریفش غرقه خون - جسمِ شریفش نا توان
دستش نهاده بركمر - آندم شهِ عصرو زمان
گفتا كه پشتِ من شكست - ازداغ مرگت ناگهان
آندم غمین شد مصطفی - یا سیدی یا عبّاس
یا سیدی یا عبّاس - یا سیدی یا عبّاس
برگشت حسین سوی حرم - میگفت و ای برادرم
گویم چه با لب تشنگان - با نازدانه دخترم
بیند سكینه منتظر - با اهلبیتِ محترم
گفتا دگر عبّاس نیست - رفته زكف آب آورم
گوئید با لب تشنگان - رفته است سقا از برم
ازبعد عبّاسِ جوان - دیگر گذشت آب ازسرم
بعد علمدارم كنون - گیرد علم را خواهرم
ای باقری اینك بگو - یا سیدی یا عبّاس
یا سیدی یا عبّاس - یا سیدی یا عبّاس
یا سیدی یا عبّاس - یا سیدی یا عبّاس
ای باوفا ابا الفضل - یا سیدی یا عبّاس
مشكل گشا ابا الفضل - یا سیدی یا عبّاس
یا عبّاس یا عبّاس - یا عبّاس یا عبّاس
یا عبّاس یا عبّاس - یا عبّاس یا عبّاس
یا عبّاس یا عبّاس - یا عبّاس یا عبّاس
یا كاشف الكرب الحسین - یا عبّاس یا عبّاس
یا كاشف الكرب الحسین - یا عبّاس یا عبّاس
حق برادرت حسین - یا عبّاس یا عبّاس
حق برادرت حسین - یا عبّاس یا عبّاس
اِكشف لنا كُروبنا - یا عبّاس یا عبّاس
اِكشِف لنا كُروبنا - یا عبّاس یا عبّاس
حاجات ما بنما روا - یا عبّاس یا عبّاس
مرضای ما بده شفا - یا عبّاس یا عبّاس
كن قسمتِ ما كربلا - یا عبّاس یا عبّاس
قرضای ما را كن ادا - یا عبّاس یا عبّاس
درد مارا نما دوا - یا عبّاس یا عبّاس
یا عبّاس یا عبّاس - یا عبّاس یا عبّاس
یا عباس یا سیدی - یا عباس یا سیدی
یا عباس یا سیدی - یا عباس یا سیدی
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
سقّایِ دشتِ كربلا اباالفضل
عباس یا عباس یا اباالفضل - عباس یا عباس یا اباالفضل
سقّایِ دشتِ كربلا اباالفضل - ای یاوردین خدا اباالفضل
یارعزیزفاطمه اباالفضل - ازتوعدودرواهمه اباالفضل
یابن علی شیرخدا اباالفضل - ای یارسبط مصطفی اباالفضل
عباس یا عباس یا اباالفضل - عباس یا عباس یا اباالفضل
عباسم وآب آورحسینم - دركربلامن یاورحسینم
اندرحرم طفلان درانتظارند - چشم انتظاری بهرآب دارند
باشدحسین ازتشنگی چوبی تاب - لب تشنه ام امّا نمی خورم آب
انّی انا العبّاس والاباالفضل - انّی انا العبّاس والاباالفضل
یانفس من بعدالحسین هونی - وبعده لاكنت ان تكونی
هذالحسین شارب المنون - وتشربین البارد المعین
هیهات ماهذافعال دینی - ولافعال صادق الیقین
انّی انا العبّاس والاباالفضل - انّی انا العبّاس والاباالفضل
یك مشك آبی كرده ام مهیا - كانرارسانم من به آل طاها
اصغرمیان خیمه هست بی تاب - طفلان درانتظارجرعه ای آب
من یاورآن شاه راستینم - حتی شورببریده این یمینم
انّی انا العبّاس والاباالفضل - انّی انا العبّاس والاباالفضل
والله ان قطعتموایمینی - انّی اُحامی ابدًا عن دینی
وعن امام الصادق الیقین - نجل النّبی الطاهرالامین
انّی انا العبّاس والاباالفضل - انّی انا العبّاس والاباالفضل
دست چپم گرازبدن جداشد - دستم فدای دین مصطفا شد
این آب رامن میبرم بدندان - درخیمه گه بهرلبان عطشان
یارب مراكن یاوری دراین راه - من یك تن واین مردمان گمراه
انّی انا العبّاس والاباالفضل - انّی انا العبّاس والاباالفضل
یانفس لاتخشی من الكفّار - وابشری برحمة الجبّار
مع النّبی سیّدالمختار - قدقطعواببغیهم یساری
فاصلهم یاربّ حرّالنّار - انّی انا العبّاس والاباالفضل
چشمان من شدغرقه خون خدایا - شدپیكرمن لاله گون خدایا
یاسیّدی اینك برس بدادم - چونكه ززین من برزمین فتادم
جان برادریااخا زاحسان - یك لحظه بالینم بیابه میدان
انّی انا العبّاس والاباالفضل - انّی انا العبّاس والاباالفضل
آمدحسین آندم كنارعبّاس - بیندكه پرپرگشته آن گل یاس
دستی نهاده بركمرهمی گفت - جان اخا كی ازجفاتراكشت
پشتم شكسته بسته راه چاره - آیا شودبینم ترادوباره
انّی اخاك یا اخا اباالفضل - انّی اخاك یا اخا اباالفضل
برخیزوبین اندرمیانِ صحرا - گشتم غریب وبی معین وتنها
یكسوزداغ قاسم وهم اكبر - یكسوغم طفلانم ای برادر
اندرحرم طفلان درانتظارند - چشم انتظاری بهرآب دارند
گویم چی با اهل حرم برادر - با اهلبیت محترم برادر
جویداگرازمن تراسكینه - گویم چی پاسخ بهرآن حزینه
انّی اخاك یا اخا اباالفضل - انّی اخاك یا اخا اباالفضل
میخواست تاعبّاس رازمیدان - حملش نمایدسوی خیمه گاهان
اما چنان پرپر بُد آن گل یاس - ممكن نشدحمل جناب عباس
پشت حسین ازاین جفادوتاشد - چونكه زعباس آن زمان جداشد
ای باقری بنگركه شاه بطحا - بی یاوروآب آوراست وتنها
عباس یاعباس یا اباالفضل - عباس یاعباس یا اباالفضل
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد
كودستهایت عباس
كودستهایت عباس - جانم فدایت عباس
اندركنارعلقم - پشت حسین شده خم - بانازنین برادر ح- گویدچنین دمادم
كودستهایت عباس - جانم فدایت عباس
كی این ستم بماكرد - برماچنین جفاكرد - كی ازبدن بدینسان - دستِ توراجداكرد
كودستهایت عباس - جانم فدایت عباس
كی پشت من شكسته - شدراه چاره بسته - دست توراجداكرد - دست مراهم بسته
كودستهایت عباس - جانم فدایت عباس
شدروزماتم عباس - برمن دمادم عباس - برقلب من نشسته - غمهای عالم عباس
كودستهایت عباس - جانم فدایت عباس
بی یارویاورم من - هم بی برادرم من - ای باقری ببین كه - بی عون وجعفرم من
كودستهایت عباس - جانم فدایت عباس
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارحضرت عباس
ادامه مطلب را ببينيد