ای مُسلمانان، هَمَه وَحدت کُنیم
ای مُسلمانان، هَمَه وَحدت کُنیم - بهرِ وَحدَت ما هَمَه رَغبت کُنیم
آیِ وَحدَت، نیست صِرفًا خواندنی - هَست، وَحدت، پایِ وَحدت ماندنی
آیِ حَبلِ اللّه، شَمعِ وحدت است - گِردِ حَبلِ اللّه، جَمعِ وحدت است
دشمنِ ماها هَمه اکنون یکیست - صهیونیست است، صهیونیست است، صهیونیست
صهیونیست و آمریکا و انگلیس - دشمنِ وحدت بود، ای کاسه لیس
کاسه لیسِ صهیونیست و آمریکا - دشمنِ وحدت بُوَد دَر دینِ ما
گفته یِ حُق است با اِنذار و بیم - تفرقه انداز، شیطانِ رجیم
دوستی و آشتی یِ مُسلمین - هَست از آثارِ وَحدت با یقین
اِتِّحاد و دوستی، اَمرِخداست - اِفتراق واِنزجار، اَز دین جُداست
چنگ دَرحبلِ خدا زَن، ای بَشَر - تا درختت بَردَهد، نیکو ثَمر
هست قُرآن و نبی، اِسلام و دین - مایه یِ وَحدت، میانِ مُسلمین
هست حبلُ اللّه، اَصلِ اِتِّحاد - مایه یِ وَحدت، بُوَد بینِ عِباد
هست اَحمد، مایه یِ صُلح و صَفا - حَولِ احمد، جُمله، اِخوانُ الصَّفا
رَمزِ وَحدت، اَحمد و قرآن بُوَد - دُشمنِ وَحدت، چنان شیطان بُوَد
اِتِّحاد و اِنسجام از حِکمت است - اِنفراد و اِنحصار ازغفلت است
دسته یِ گُل، بویِ وَحدت میدهد - خار بویِ کین و نفرت میدهد
گر که با هَم، همصدا مِلَّت شَوَد - تابِع قُرآن ودین، دولَت شَوَد
گر که هَم فکری کنند، با یکدگر - میشَوَد ایران، گُلِستان، سَر بِسَر
شیعه، سُنّی، گر که با هَم ما شَوَند - دست، در دستانِ هَم، یکتا شَوَند
انگلیس و آمریکا و صهیونیست - میشَوَد اَندَر عَدَد، معدوم و نیست
باقری، دَر این جهانِ پیچ پیج – دُشمنان، با وَحدتِ ما هَست هیچ
سروده شده هفته وحدت 1404
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
وبلاگ اشعار باقری
https://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
صَفَر رفت و ربیعُ الاَوَّل آمد
صَفَر رفت و ربیعُ الاَوَّل آمد - که شادیها به صَدرِ جَدوَل آمد
ربيعُ الاَوَّل آمد نور آمد - نُهُم روزَش دُري مستور آمد
دَهُم آغازِ مولائِیِ مهدي - بَهارِ ما تَوَلّائِیِ مهدی
به هِفده میشوَد میلادِ دِلبر – وَ جشنِ پاکِ میلادِ پیمبر
وَ هِفده میشوَد میلادِ صادق - مُبارک ماهِ رویِ حَیِّ ناطِق
دو ماهِ غم، محرّم با صَفَر بود - غَمِ هَر یِک از آن دیگر بَتَر بود
غَمِ آقا حسین و زینبِ زار - مُنَقَّش بود بَر هَر دَر وَ دیوار
غَمِ عاشور بود و اربعین بود - که مَرد و زن از آن غَم دِل غَمین بود
غَمِ موتِ رسولُ اللّهِ خاتَم - کَز آن غَم دل غمین حَوّا و آدَم
غَمِ قتلِ حسن بود و رِضا بود - کَز آن غمگین عَلِیِّ مُرتضی بود
مُحَرّم با صَفَر چون یافت پایان - بِشُد از چهره ها شادی نمایان
ربیع، یعنی بهار روح و جان است - وَلی، غَم، باز هَم در آن نهان است
بُوَد آن غَم، غَمِ مهدِیِّ زهرا - که سرگردان بُوَد در کوه و صحرا
خدایا میرسان روز ظُهورش - شَوَد روشن دِلِ عالَم زِ نورَش
بِخواه ای باقری، از کِردگارش - همین زودی نَمایَد آشکارَش
دُعایِ عَجِّلِ اللّهُمَّ برخوان - به هر صُبحی، چِنان مُرغِ غَزل خوان
سروده شده اول ربیع ۱۴۴۷ شهریور ۱۴۰۴
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
مُعَلِّم، زِ مِهرِ تو جان روشن است
مُعَلِّم، زِ مِهرِ تو جان روشن است - جهان از وجودِ تو چون گلشن است
پدر داده گر قالِبِ تَن به ما - تو دادی یکی جانِ روشن به ما
به دانش چوعشق و وداد از تو شُد - سُوَیدایِ عِلم و سواد از تو شد
چگونه توان کرد، تَوصیفِ تو - زبان هست اَلکن، زِ تعریفِ تو
تویی مُنجِیِ این تَن و روحِ ما - به طوفانِ بی دانشی، نوحِ ما
تویی چونکه آگه به عِلم و کتاب - نشان دِه به تلمیذ، راهِ صَواب
رَهان از جهالت، که دیوانگی ست - بیاموز حِکمت، که فرزانگی ست
مُعَلِّم، تویی بَهرِ ما، چون پِدَر - که در سایه ات، ما شَویم با ثَمَر
مَرا آشنا با خدا کرده ای - زِجهل و جهالت رها کرده ای
مَرا آشنا کرده ای با نماز - به اَللّه، آن خالقِ بی نیاز
تو قرآن و دین، بَر مَن آموختی - زِ ایمان، قَبا بَهرِ مَن دوختی
هِدایت نمودی مرا راهِ راست - زِ اِرشادِ تو دینِ مَن پا بجاست
شدی گر که تو عالِم، ای باقری - مُعَلِّم نموده، تو را سَروَری
اَگَر طالبی عِزَّت و آبروی - زِگهواره تا گور، دانش بجوی
سروده روز معلم اردیبهشت 1404
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
ای رئیسی، رئیسِ بی مانند
ای رئیسی، رئیسِ بی مانند - که رئیسی چِنُو تو نامَدَه است
هر که جُز راهِ تو طی کند بداند که - راهِ شیطان برفته و خُدا زَدَه است
تو که خود، بوده ای رئیس، وَلی - نَنِشستی، به پُشت میز خود، وَ به کاخ
تو نَه شب میشناختی، وَ نَی هَم روز - بَهرِ خویشتن، حَرام کرده ای، تو، مُناخ
روز و شب بوده ای، تو، به فکرِ وَطَن - اَندَر این شهر و آن شهر و هَر مَفَاز و دِیار
تو نبودی به فکرِ خواب و آرامش - هَر کُجا بوده ای، بوده ای، تو، اَندَر کار
بوده ای، خادِمُ الرِّضا تو، وَ خادِمِ خلق - بوده ای، عَبدِ مُخلِص برای حضرتِ حَق
بوده ای، دائِمُ الذِّکر، با خُدایِ کریم - دائِمًا بوده ای، دَر پناهِ رَبِّ فَلَق
سَیِّدی، شیرِ خاورمیانه، بودی، تُو - خُفته، دَر بیشه، دَر کَمینِ شکار
روبهان و شگال و خرگوشان - جمله از ترس، داده زِ دست خویش قَرار
گُفته است رهبری، به وَصفِ تو نیک - بُوده ای تو، یِک اَز بهترین، عناصِرِمان
بوده ای هَر شَب و روز، به فِکرِ محرومان - بوده ای ناصِرِ بَندگانِ داوَرِمان
دَر رَهِ خدمتِ به محرومان - رفته ای شهر به شهر، از شمال و جنوب
گفته ای یک، دو، بار، بَل، سی بار - خواهم آمد، که کار گردد، خوب
سَدِّ قیزقلعه سی، وَ، رودِ اَرَس - بوده است، آخرین سَفَر، برایِ شُما
مَقصَدِ اَوَّل و آخِرِ شُما سونگون - گشته است، راهِ پُر خَطَر برایِ شُما
دَر رَهِ خِدمَتِ به مَردمِ خویش - تو جهادی نموده ای خدمت
اجر و مزدی نخواسته ای زِ کسی - نَنِهادی تو بر کَسی مِنَّت
تو به هَر روز و شَب، بُدی به فِکرِ وطن - عاقِبَت گشته ای، شَهید، در این راه
بوده ای، دائِم از کار خوبِ خود خندان - بُود، تحسینِ تو، همیشه، دَر اَفواه
رفتی اَز بینِ ما شُدی شهیدِ وَطَن - هَمرهِ هفت تَن، یارِ مُخلِص و پُر کار
راهِ تُو مُستَدام، ای شهیدِ وَطَن - باقری، مَغفِرت، طَلَب کُن اَز غَفّار
سروده شده جمعه ی شهادت شهیدِ جمهور آیت الله رییسی بهار 1403
ای رئیسی، رئیسِ دولتِ ما
ای رئیسی، رئیسِ دولتِ ما - که نَه شب آرمیده ای وَ نه در روز
دائِمًا بوده ای به حالِ نبرد - تا که حق در جهان شَوَد پیروز
دَر رَهِ خدمتِ به محرومان - عاقبت، جانِ خویش را فدا کردی
هی دویدی، دویدی، تو هَر شب و روز - خویشتن را زِ میزِ خود جدا کردی
گاه قزوین و ری بودی و گهی آمُل - گاه زابل وَ رشت، وَ یا سمنان
گاه زابل وَ اهواز و گاه، در بجنورد - گاه بیرجند و گرگان و گَه به کردستان
آخرین بار هَم که رفته ای تو در تبریز - سی اردیبهشت بود و وَقتِ بهار
سَدِّ قیزقلعه سی، وَ، رودِ اَرَس - بوده است، بازدیدِ شما، در آخرِ کار
وقتِ باز گشتتان سویِ تبریز - عُمرِ خدمت برایتان سَر آمده است
زِ ارتفاعاتِ جنگلِ دیزمار - بویِ یک روزگارِ دیگر آمده است
تو و هفت یار و همرهت آن روز - بین آن درّه و جنگل و نهال و گیاه
اوفتاده، شدید آسوده - از تلاشِ شب و روز و زَحمتِ جانکاه
روزِ میلادِ شمس الشّموس، شُدی تو شَهید - ای که بودی تو، خادِمِ امام رضا
رفته ای نزدی مولایِ خود، گوارایت - دوستانِ تو گویند، اِلتماسِ دُعا
مَن قَضی نَحبَهُ، هَست آیَتِ حَق - بَهرِ مَردانِ مَرد و عَبدِ اللّه
آری آن بندگانِ مُخلِصِ حَق - زین جهان، رفته اَند، عِندَ اللّه
آری آن شیرمردانِ روز و عابِدِ شَب - روز و شَب خادمند و خدمتکار
روزها بسته اند کمر به خدمتِ خلق - شب به درگاه حق، به ذکرِ یا غفّار
اری آن شیرمردان، بِسانِ علی - بسته اند مُحکم، کمر بِه خدمتِ خلق
باقری، راه حق هست رَهِ مردان - عاریت بر تن است جامه و دَلق
سروده شده روز میلاد شمس الشموس و شهادت خادم الرضاعلیه السلام بهار 1403
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
شَبِ جُمعه است بِیادِ اَموات
شَبِ جُمعه است بِیادِ اَموات - بِفرستید جَمیعًا صَلَوات
شادِیِ روحِ پِدَر مادَرها - یا که فَرزند، وَ یا هَمسَرها
یا که هَمکار وَ یا هَمسایه - هِدیه کُن حَمد و بِخوان چَند آیه
روحِ اَموات اَز آن گَردد شاد - خانه یِ بَرزَخِشان هَم آباد
دَستِ اَموات کُنون کُوتاه است - حاصِلِ عُمر فَقَط یِک آه است
حاصِلِ عُمر شُده آه و فَسوس - چهره ها هَم شُده غَمناک و عَبوس
که چرا کار نَکرده به حَیات - که از آن بَهره بَرَد بَعدِ مَمات
که چرا صَوم و صَلَوتَش شُده کَم - حال دَر قَبر شُده غُصَّه وَ غَم
که چرا خُمس و زَکَوتَش مانده - حال دَر قَبر شُده دَرمانده
که چرا غافِل اَز این قَبر و لَحَد - بوده دَر فِکر رِیاضی وَ عَدَد
باقری تا که نَفَس میآید - فِکرِ عُقبَی وَ لَحَد میباید
سروده شده جمعه آخر شعبان اسفند ۱۴۰۲
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
بِكارَم یِک نَهالی با اُمیدی
بِكارَم یِک نَهالی با اُمیدی
بِكارَم یِک نَهالی با اُمیدی - كه دارَد اَز گُل و میوه نویدی
دَهَم مَن آب و كودِ آن نَهالم - كه گَردد سَبز و گَردد خوب حالَم
جَوانه میزَنَد دَر عیدِ نوروز - شَوَد سَر سَبز اَز بَعدِ دُو دَه روز
شَوَد سَبزو شَوَد آنگاه پویا - پَس از آن راهِ رُشدِ خویش جویا
شَوَد شِش ماهه و یكساله وانگاه - به او سَر میزَنَم مَن گاه و بیگاه
مُراقِب هَستَم اَز آن نونهالم - شَوَد چونكه جَوان بَر آن بِبالم
گُذارَم قَیِّمی را دَر كِنارش - مُحافِظ میشَوَم اَز بَرگ و بارَش
شَوَد چونكه دو سالش یا سَه سالش - هُوَیدا میشَوَد رُشد و كَمالَش
چو چار و پنج و شِش سالی گُذارد - دِرَختی گَشته بَهرَم میوه آرَد
دِرَخت بید و میوه یا سپیدار - تَناور گشته و پُر برگ و پُر بار
به تابستان و گرما برگ و بارَش - كُنَد دَعوَت مُدام اَز رَهگُذارش
اَگَر كِه آن دِرَختم میوه دار است - رَوَد سُویَش زَنی كه با وِیار است
بِچینَم حاصِلِ این بوستانم - خورَد اَز میوه یِ آن دوستانم
بلی جانِ بَرادَر هَست اِنسان - بِسانِ هسته ای درخاك پنهان
زِ بَهرِ رُشد او بَس رَنج و بَس غم - بِبایَد خورد تا كِه گردد آدَم
بَلی اَی باقری با رنجِ بِسیار - شَوَد یِك آدَم اَزنُطفه پدیدار
سروده شده روز درخت کاری سال 1402
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
آنچه ایران را نَمایَد سَرفَراز - اِنتخابات و حُضورِ مَردُم است
حوزه هایِ رَای باشَد غُلغُله - رَدِّ پایِ دُشمنان آنجا گُم است
با حُضُورِ پُر زِ شُورِ مَردمی - سَر فَراز ایران دَر این اَنجُم است
هَست ایران گَر شَریف و مُقتدر - باقری زین رای هایَ مردم است
سروده شده جمعه انتخاباتی اسفند ۱۴۰۲
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
اَلقُدس لَنا - وَ النَّصرُ لَنا - وَ الحَقُّ لَنا - نَحنُ الغالِبُون
اَلقُدس لَنا - وَ النَّصرُ لَنا - وَ الحَقُّ لَنا - نَحنُ الغالِبُون
قُدس اَز آنِ ماست - حَق اَز آنِ ماست - نَحنُ الغالِبُون
قُدس اَز آنِ ماست - یارِ ما خُداست - نَحنُ الغالِبُون
قُدس اَز آنِ ماست - آن خانه یِ ماست - نَحنُ الغالِبُون
یاری اَز خُدا - باشَد بَهرِ ما - نَحنُ الغالِبُون
اَلمَوتُ لَکُم – اَیُّهَا الیَهود - اَنتُم غاصِبُون
باشَد عاقِبَت - فَرجامِ شُما - خوارِی و زَبُون
قُدس اَز آنِ ماست - آن بَیتِ خُداست - اَنتُم غاصِبُون
هَست این سَرزَمین - مِلکِ ما یَقین - نَحنُ المالِکُون
با لُطفِ خُدا - باز آئیم ما - نَحنُ العائِدُون
ما با اِفتِخار - هَستیم بَر قَرار - نَحنُ الصّابِرون
ما هفتاد سال - هَستیم دَر جِدال - با مُستَکبِرون
آزاد میکنیم - آباد میکنیم – سَر زمینِ مُون
گوید باقری - باشَد سَروَری - اَز ما مُؤمِنُون
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
روزِ جُمعه است بِیادِ اَموات
روزِ جُمعه است بِیادِ اَموات - سوره و حَمد بِخوان با صَلَوات
یادِ اَموات و پِدَر مادَر ها - هَست واجِب، پِسَرا، دُختَرها
پِدر و مادرِ تان هَر شَب و روز - بودَن اَز بَهرِ شُما، یک دِلسوز
صُبح تا شَب پِدَرَت بَر سَرِ کار - مادَرَت بُود تُو را هَمرَه و یار
پِدَرَت بُود پَیِ نان و غذا - تا که از جُوع کُنَد سیر تو را
روز و شب بُود پَیِ کار و تَلاش - تا که آماده کند نانی و آش
شب که میشُد بِه تُو میکرد نگاه - خستگیها هَمَه میرفت بِه چاه
مادَرَت بود مُدام هَمراهَت - یار و هَمراهِ گَه و بیگاهت
روز و شب بود به فِکرِ فَرزند - وِردِ او بُد، جِگَرَم، اِی دِلبند
گریه میکرد، شَب از گریه یِ تو - شاد میگشت زِ لَبخنده یِ تو
خود هَمِی سوخت زِ سوزِ سَرما - لیک آماده نَمودَت گرما
بُود بیدار زِ شَب تا بِه سَحَر - خورد اَز بَهرِ تو بَس خونِ جِگَر
تا دو سال شیر همیداد زِ جان - هَم مُراقِب که نمانی عُریان
پا بِپا راه همی بُردَت او - تا که رَهرَو بِشَوِی هَمچون او
اَلِف و بِ و تِ را یادَت داد - کَلِماتی به لَبانَت بِنهاد
کودکستان و دبستان هَر روز - هَمرَهَت بود که گَردی فیروز
نَوجَوانی و جَوانیت مُدام - بُود او پُشت سَرَت دَر اَیّام
تا که داماد شُدی یا که عَروس - دَستِ مام و اَبِ خُود نیک بِبُوس
گر که رَفته اَست زِ دارِ دُنیا - شاد کُن دَر صَفِ اَموات او را
باقری جُمعه بِیادِ اَموات - سُورَه و حَمد بِخوان با صَلَوات
سروده شده در یک جمعه پائیزی 1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
یا اَیُّهَا الصَّهایِنَه ، از فلسطین و غزه ، الفرار ، الفرار ، الفرار
یا اَیُّهَا الصَّهایِنَه ، از فلسطین و غزه ، الفرار ، الفرار ، الفرار
قبل از آنی که تلخ شود در فلسطین و غزه بر شما روزگار
قبل از آنی که بر آورند مسلمین از روزگارِ شما دمار
قبل از آنی که شود آب و نان و غذا بهرتان زهرِ مار
یا به دریا روید ، یا به زیرِ زمین ، یا پناهنده در خانه ی مور و مار
قبل از آنی که مدافعین حَرَم رو کنند سویِ قدسِ شریف
قبل از آنی که طلب کُنَد حِزبِ حق، جُندِ حق، از شما یک حریف
قبل از آنی که کنند مرد و زن هایتان گریه هایِ زار و زار
اَیُّها الصِّهیونیست، اسرائیل، از غزه، الفرار، الفرار، الفرار
قبل از آنی که بگیریم ما مسلمینِ جهان از شما اِنتِقام
الفرار از فلسطین و غزه ، ای صهیونیست هایِ پلید و لئام
از یمن ، هم زِ شام و زِ مصر و زِ لبنان و سوریه و از حجاز
بهر نابودِیِ صهیونیست ، اسرائیل ، آورند «انشاءالله» تاخت و تاز
ای ، مدافعینِ حَرَم ، در دفاع از حَرَم ، مسجد اقصی و قدسِ شریف
حمله آرید بر صهیونیست، اسرائیلِ پلید و ظلوم و لِئام و کثیف
باقری ، هست در پیش ، یک انتقامی ، ولی هست سخت آن انتقام
از دشمنانِ فلسطین و غزه ، از آدم کُشان سِیَه دِل، پلید و لِئام
سروده شده بعد از سخنرانی سید مقاومت در روز 12 آبان 1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
مرگ بر آمریکا وَ مرگ بر هَر صهیونیست
مرگ بر آمریکا وَ- مرگ بر هر صهیونیست
مرگ بر آدمکشان - تا شوند نابود و نیست
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
مرگ بر آمریکا وَ - صهیونیستِ بی حیا
شد شعارِ مرد و زَن - در تَمامِ صحنه ها
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
غَزَه بمب باران شده - خانه ها ویران شده
کودکانِ بی پناه - زین عمل حیران شده
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
شُد فلسطین قتلِ عام - هست قاتِل آمریکا
جوبادِن با جرج بوش - حامِیِ این ماجرا
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
آمریکا و صهیونیست - هر دو تا آدم کشند
روز و شب با قتلِ عام - کودکان را میکشند
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
بُمبهایِ یک تنی - ریخته بر مُستشفیات
میکشند آن کودکانِ - طَیِّبین و طَیِّبات
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
آب را بستند بر - کودک و پیر و جوان
همچنان شمرِ لعین - در فلسطین این زمان
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
خانه ها کرده خراب - بر سَرِ اهل بُیُوت
قحطِیِ نان و غذا - نیست قوتِ لا یموت
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
قحطی دارو کنون - بهرِ مجروحین شده
مانعِ آب و غذا - دشمنِ بی دین شده
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
بمبها ریزند بر - مَعبَد و دَیر و حَرَم
نیست در اَمن و اَمان - پیر و کودک، مرد و زن
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
شمر و خولی این زمان - صهیونیستِ بی حیاست
میکُشَد پیر و جوان - پشتیبانش آمریکاست
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
مُسلمین اَندر خُروش - گشته در هَر کشوری
یارِیِ مستضعفین - اَمرِ هَر پیغمبری
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
بَر رژیمِ صهیونیست - وقتِ نابودی شده
عُمرِ هفتاد ساله یِ - این رژیم سَر آمده
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
ای خدا کُن یارِی آن - مِلَّتِ مظلوم را
کُن رها از این سِتم - مردمِ محروم را
مرگ بر آمریکا ومرگ بر هَر صهیونیست
باقری بنما دُعا - بهرِ آن مُستضعفین
تا رها گردند از - کَید و ظُلمِ ظالمین
سروده شده به مناسبت حملات بی رحمانه صهیونست به غزه و مردم مسلمان و بی گناه فلسطین با حمایت غربیها خصوصا آمریکا و جوبایدن مهر 1402
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
فروِدین باشَد سر آغازِ بَهار
فروِدین باشَد سر آغازِ بَهار - باغ و راغ و دشت و دامن سبزه زار
فروِدین باشَد سر آغازِ حَیات - بَعدِ تلخی آمَده شاخِ نَبات
فروِدین بعد از زمستان آمده - خوش سرودی از نَیِستان آمده
فروِدین آمد پس از سرما و یَخ - آید از لانه برون مور و مَلَخ
فروِدین آمد پس از اسفند و دی - شُد بهار اینَک تو خوابی تا به کِی
فروِدین آمد پس از بهمن کنون - باد و باران مینوازَد اَرغَنون
فروِدین آمد زمین بیدار شُد - وقتِ شُست و رُفت و وقتِ کار شُد
فروِدین پایانِ یخبندان شُده - وقت شُخم و کِشتِ دهقانان شُده
فروِدین سازِ بهاری میزَنَد - سازِ شُخم و کِشت وکاری میزَنَد
بَرطبیعت نَفخِ صوری میدَمَد - نَغمه ای دَشتی زِ شُوری میدَمَد
نفخه یِ صوری به آغازِ بهار - میشَوَد همچون قِیامَت آشکار
دشت و باغ و راغ و کوه و دامَنَه - سبز گردد چون درخت و دِرمَنَه
روُحُ الأزْمانِ هست اَیّامِ بَهار - برشکوفه کُن نگه بَر شاخسار
چون نّظَر بر سبزه ها و خُضْرَه ها - مایه شادابی است و نُشْرَه ها
با نظر بر سبزه ها شاداب شَو - اَز سَحابِ لُطفِ حَق سیراب شَو
اَبرِ رَحمت چون رَسَد بالایِ سَر - شَو زِ اَلطافِ اِلهی بَهرَه وَر
اَز خُدا خواهیم بارانی لَطیف - تا کُنَد روح و رَوانِ ما نَظیف
تا کُنَد پُر آب، زان گودالها - تا شَوَد سیراب، جوی و کالها
تا شَوَد سر سَبز باغ و راغها - تا شَود سیراب اَز آن تاغها
تا شَوَد پُر آب گندم زارها - تا شفا یابَد اَز آن بیمارها
باقری، بارانِ نیسان چون رَسَد - رَحمتِ حَق بهرِ ما افزون شَوَد
سروده شده بهار سال 1402
امام رضا علیه السلام : أمّا فَصْلُ الرَّبیعِ فَإنّهُ روُحُ الأزْمانِ. فصل بهار روح زمانهاست. (بحار الأنوار، ج 59، ص312)
امام رضا علیه السلام : أَمَّا فَصْلُ الرَّبِيعِ فَإِنَّهُ رُوحُ الْأَزْمَانِ وَ أَوَّلُهُ آذَارُ وَ عَدَدُ أَيَّامِهِ ثَلَاثُونَ يَوْماً وَ فِيهِ يَطِيبُ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ تَلِينُ الْأَرْض. فصل بهار روح زمانها است و اول آن ماه (آزار) است و شماره روزهايش سى و يك روز است در اين ماه شب و روز پاكيزه است زمين نرم مىشود. (طب الرضا: 17؛ عنه البحار: 59 / 312)
رَوَوْا عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه آله : اغْتَنِمُوا بَرْدَ الرَّبِیعِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ بِأَبْدَانِکُمْ مَا یَفْعَلُ بِأَشْجَارِکُمْ وَ اجْتَنِبُوا بَرْدَ الْخَرِیفِ فَإِنَّهُ یَفْعَلُ بِأَبْدَانِکُمْ مَا یَفْعَلُ بِأَشْجَارِکُمْ. سرمای بهار را غنیمت بشمارید که با بدنهای شما همان کاری را میکند که با درختان میکند واز سرمای پاییز دوری کنید که با بدنهای شما همان کاری را می کند که با درختان میکند . (بحارالأنوار ج : 59 ص : 271)
رسول خدا صلی الله علیه و آله : اِذا رَأَیتُم الرَّبیعَ فاکثِروا ذِکرَ النُّشُورَ. هرگاه بهار وارد شد بسیار از قیامت یاد کنید زیرا قیامت شبیه بهار است. (مفاتیح الغیب، ج۱۷(
امام رضا علیه السلام : اَلطّيبُ نُشْرَةٌ، وَ الْعَسَلُ نُشْرَةٌ، وَ الرُّكُوبُ نُشْرَةٌ، وَ النَّظَرُ اِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ. بوی خوش، عسل، سوارکاری و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادی میشود. (عیون اخبار الرضا باب ۳۱/ حدیث ۱۲۶)
امام علی علیه السلام : اللَّهُمَّ انْشُرْ عَلَيْنَا غَيْثَكَ وَ بَرَكَتَكَ وَ رِزْقَكَ وَ رَحْمَتَكَ، وَ اسْقِنَا سُقْيَا نَاقِعَةً مُرْوِيَةً مُعْشِبَةً، تُنْبِتُ بِهَا مَا قَدْ فَاتَ وَ تُحْيِي بِهَا مَا قَدْ مَاتَ، نَافِعَةَ الْحَيَا، كَثِيرَةَ الْمُجْتَنَى، تُرْوِي بِهَا الْقِيعَانَ وَ تُسِيلُ الْبُطْنَانَ وَ تَسْتَوْرِقُ الْأَشْجَارَ وَ تُرْخِصُ الْأَسْعَارَ، إِنَّكَ عَلَى مَا تَشَاءُ قَدِيرٌ. بار خدايا، بر ما باران و بركت و روزى و رحمت خود بگستران. بر ما بارانى ببار سودمند، سيراب كننده، روياننده گياهان، كه بروياند هر چه را كه نابود شده، و زنده گرداند، هر چه را كه مرده است. بارانى بر ما ببار، كه تشنگى را برطرف گرداند كه و ميوه ها را افزون سازد و زمينهاى پست را سيراب كند و بر دره ها سيلاب افكند و درختان را برگ روياند و نرخها را بشكند كه تو به هر كارى كه بخواهى توانايى. (خطبه 143 نهج البلاغه)
امام علی علیه السلام : وَ انْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِالسَّحَابِ الْمُنْبَعِقِ وَ الرَّبِيعِ الْمُغْدِقِ وَ النَّبَاتِ الْمُونِقِ سَحّاً وَابِلًا تُحْيِي بِهِ مَا قَدْ مَاتَ وَ تَرُدُّ بِهِ مَا قَدْ فَاتَ. خدایا رحمت خود را با ابر پر باران و بهار پر آب و گیاهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما، بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست كه مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما بازگرداند. (نهج البلاغه،خطبة 115)
امام صادق علیه السّلام : ما مِن یَومِ نَیروزٍ إلاّ و نَحنُ نَتَوقَّعُ فِیهِ الفَرَجَ لأِنَّهُ مِن أیّامِنا و أیّامِ شِیعَتِنا. هیچ نوروزی نیست مگر آن که ما در آن روز منتظر فرج ظهور قائم آل محمّد صلی الله علیه و آله و سلم هستیم؛ چرا که نوروز از روزهای ما و شیعیان ما است. (مستدرک الوسائل جلد 6 ، صفحه 352)
دعای نوزدهم صحیفه سجادیه دعای حضرت سجاد علیه السلام هنگام طلب باران پس از قحطی و خشکسالی : اَللَّهُمَّ اسْقِنَا الْغَيْثَ، وَ انْشُرْ عَلَيْنَا رَحْمَتَكَ بِغَيْثِكَ الْمُغْدِقِ مِنَ السَّحَابِ الْمُنْسَاقِ لِنَبَاتِ أَرْضِكَ الْمُونِقِ فِي جَمِيعِ الآفَاقِ. خدایا! برای ما باران فرست، و رحمتت را به باران پُر آب و فراوان بر ما بگستران؛ از ابری که برای گیاه زیبای زمینت، در تمام ناحیه ها و اطراف سوق داده شده.
اَللَّهُمَّ اسْقِنَا غَيْثاً مُغِيثاً مَرِيعاً مُمْرِعاً عَرِيضاً وَاسِعاً غَزِيراً، تَرُدُّ بِهِ النَّهِيضَ، وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِيضَ. خدایا! برای ما بارانی فریادرس و برطرف کنندۀ قحطی فرست؛ بارانی رویانندۀ گیاه، و سرسبز کنندۀ دشت و دمن، و بارانی وسیع و فراوان که به وسیلۀ آن گیاه از رشد ایستاده را به عرصۀ رشد و نموّ بازگردانی و در سایۀ آن، مردگی و خشکی زمینی که علف و گیاهش از بین رفته جبران کنی.
اَللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْياً تُسِيلُ مِنْهُ الظِّرَابَ، وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِي جَمِيعِ الْأَمْصَارِ، وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ، وَ تُكْمِلُ لَنَا بِهِ طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ، و تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ وَ تَزِيدُنَا بِهِ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِنَا. خدایا! ما را بارانی فرست که به وسیلۀ آن از تپّه ها آب سرازیر فرمایی، و چاه ها از آن پر کنی، و نهرها را روان سازی، و درختان را برویانی، و قیمت ها را در تمام شهرها ارزان کنی، و چهارپایان و مخلوقات را نشاط و قوّت دهی، و روزی های پاکیزه را برای ما کامل کنی، و زراعت را برویانی، و پستان ها را پر شیر سازی، و نیرو به نیروی ما بیفزایی.
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ - پرده ها را زِ قَلبِ ما بردار
اَی دِگَر گون کننده یِ دِلها - کُن نَظَر نَک، بِه سویِ بی دلها
اَی تو رَوشَن کُنندَه یِ چِشمان - دیده ها سویِ توست، یا رَحمان
اَی مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ هَمَه - کُن تو تَدبیرِ نیکو، بِه حال هَمَه
اَی کِه هَر روز و شب تُو اَستی دَرتَدبیر - کُن تو نیکی بَرایِ ما تَقدیر
اَی خُدا، یَا مُحَوِّلَ الْأَحْوَالِ - بِهترین کُن تُو حالِ ما اِمسال
اَحْسَنُ الْحَالِ ما، نَما روزی - سالِ شادی وَ سالِ فیروزی
کُن تُو مِحنَت وَ غَم زِ ماها، دور - چَشمِ تَنگِ حسود را کُن کور
عِیدِیِ ما مِنَ السَّماء، اَنزِل - دِه به ما، روشَنِیِ چَشم و دِل
شَوَد، عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَ آخِرِنَا - بَهرِ حاضِر وَ هَم مُسافِرِنا
بَر طَرَف کُن زِ ما ها تو غمها را - برسان مَهدِی اِبنِ زهرا را
کُن تُو ظاهِر کنون، رَبِيعِ الْأَنَامِ - چونکه با اوست، نَضْرَةِ الْأَيَّامِ
باقری، مَهْدِيِّ الْاُمَم، آید – آری آن، يَجْمَعَ بِهِ الْكَلِم، آید
سروده شده شب عیدنوروز سال 1402
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
زِ هَر مال و زِ هَر ثروت هُنَر بِه
زِ هَر مال و زِ هَر ثروت هُنَر بِه - هُنَر از مال و ميراثِ پدر بِه
هُنَر سرمايه یِ هر روزگار است - هُنَر سرمايه اي بَس ماندگار است
هُنَر ميراثي از پيشينيان است - هُنَر سرمايه اي در هَر زمان است
هُنَر زيرِ زمين گَر دَفن گَردد - پس از صد سالِ ديگر باز گردد
هُنَر چون چشمه اي زاينده باشد - هُنَر چون دولتي پاينده باشد
هُنَر دارایِ فضل و قَدر باشد - هُنَر هرجا رَوَد در صَدر باشد
هُنَر برتر مَرا از گوهر آمد - عزیزم با هُنَر گردی سر آمد
هُنَر باقي است همچون کانِ گوهَر - ولی از کانِ گوهر هست برتر
هُنَر را با گُهَر سَنجِش نشاید - که این دو هیچ در سَنجِش نیاید
هُنَر پَروَر بُوَد عاقلترین کَس - هُنَر مند است جانا بِهترین کَس
هُنَر ای باقری، بِهتر زِ مال است - هُنَر آرایه یِ عقل وکمال است
سروده شده زمستان 1401
زِ هَر مال و ثروت، هُنَر بَرتَر است
زِ هَر مال و ثروت، هُنَر بَرتَر است - زِ هَر گنج و اِرثی، هُنَر بهتر است
هُنَر ثروتی هست، در روزگار - هُنَر هست، سرمایه ای ماندگار
هُنَر هست، ميراثِ پيشينيان - هُنَر ثروتی هَست، در هَر زمان
هُنَر گوهري هست، در كانِ خاك - چو گَردَد برون، میشَوَد تابناک
بُوَد بي هُنَر لُقمه چين، هَر سَرای - وَلِی باهُنَر خود بُوَد کَدخُدای
چو دیدی هُنَر مند، شَو هَمنَشین - زِ باغِ هنر تا توانی بچین
چو دیدی هُنَرمند بِنشین بَرَش - بِشَو دَر هُنَر هَمرَهُ و یاوَرَش
تو شاگرد شَو بهرِ صاحب هُنَر - بِشَو هَمرَهَش در سَفَر یا حَضَر
هُنَر هَست هَر خاتَمی را نگین - برای هُنَر رنج و سَختی ببین
بِکَش رَنجِ شاگردِیِ اوستاد - که صاحب هنر میشَوَد از تو شاد
هُنَر باقری، بِه زِ مال و مَنال - نَبینَد هُنَرمَند هرگز زَوال
سروده شده زمستان 1401
گلستان سعدی باب هفتم در تأثیر تربیت- حکایت شمارهٔ ۲ : حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند . سخت است پس از جاه تحکم بردن - خو کرده به ناز جور مردم بردن - وقتی افتاد فتنهای در شام - هر کس از گوشهای فرا رفتند - روستازادگان دانشمند -به وزیری پادشا رفتند - پسران وزیر ناقص عقل - به گدایی به روستا رفتند
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
روزِ زن و دُختر و مادر و خواهر
روزِ زن و دُختر و مادر و خواهر - بر همه يِ بانوان، باد مبارك
روز زنِ مؤمن و پاک و عفیفه - به مادران، دختران، باد مبارک
روز زنِ مؤمنه وَ انقلابی - روز زنِ باحیا، پاک و شریفه
ولادتِ حضرتِ فاطمه باشد - اُسوَه وَ اُلگُویِ هر زنِ عفیفه
فاطمه است راضیه، مرضیه، زهرا - طاهره و طَیِّبَه، زَکِیَّه و پاک
رضایتِ فاطمه، رضایتِ حق - از غَضَبِ او شَوَد خدا غَضَبناک
اُمِّ ابیها به او گفته مُحَمَّد - مادر خود خوانده است دخترِ خود را
بَضعَةُ مِنِّی به او گفته مُحَمَّد - پاره یِ تن خوانده است مادرِ خود را
سروده شده روز میلاد حضرت زهرا علیهاسلام زمستان 1401
بانویِ مُؤمِن، زنِ نیکو سرشت - پیروِ زهرا و بانویِ بِهِشت
چون خُداوند آفرید، ارض و سَما - کوه و دشت و آبها و بحرها
کرد خِلقت یِک خلیفه بهرِ خویش - همرَهِ آئین و رسم و دین و کیش
آن خلیفه بُود، آدم، بُوالبَشَر - بود اَندَر او نهفته خیر و شَر
همدمی از بهرِ او کرد اِختیار - حضرتِ حوّا زنی عِزَّت مدار
گشت حَوّا جُفتِ آدم در بِهِشت - بود حوّا یِک زنی نیکو سرشت
یعنی آدم دونِ حوّا ناتَمام - مردِ بی زن، نیست کامل در نظام
زندگی با مرد و زن، بایِسته است - زندگی با این دو تَن، شایسته است
زن بُوَد آرامشی از بهرِ مَرد - زندگی بی زن بود بی نور و سرد
بهرِ تکثیرِ بَشَر اندر جهان - در کِنارِ مرد، زن گشته عَیان
زن بُوَد حَرثٌ لَکُم بهرِ رِجال - زندگی با زن بُوَد اندر کمال
زن بُوَد ریحانه یِ خوش بوی و طِیب - در فضا پیچَد از آن بویِ حبیب
زندگی بازن بُوَد همچون بِهِشت - شرطش آنکه زن بُوَد نیکو سرشت
زن بُوَد چون مُؤمِن و نیکو خصال - زندگی باشد مُدام اَندَر کمال
چونکه زن خوش خُلق باشد، زندگی - رو برو با رُشد و با بالندگی
زن، مُعَلِّم بَهرِ فرزندان بُوَد - زن نباشد خانه چون زندان بُوَد
زن مُرَبِّی هَست بَهرِ کودکان - دایه ای بَس پُر تلاش و مهربان
زن چِنان شمع و چراغ خانه است - زن نباشد خانه چون ویرانه است
زن برایِ مرد یِک دِلبَر بُوَد - روشنی بخشِ دِلِ هَمسَز بود
برترین خیر است همراهِ نِسا - خیر میآرَد درونِ خانه ها
اَللَّه اَللَّه فِیالنِّساءِ ای مردمان - مُحتَرم دارید جُمله بانوان
زن چو باشد از زنانِ مُسلِمات - مُؤمناتٌ، صادقاتٌ، صابِرات
یا که باشد در نماز از خاشِعات - یا که باشد روزه دار از صائِمات
یا که باشد بهرِ حَق از عابِدات - یا که باشد صالِحاتٌ، قانِتات
یا که باشد بهترینِ اُمَّهات - اَلوَلُودُ وَالوَدوُدُ، حافِظات
یا که باشد از بناتِ مُلطِفات - مُجهِزاتٌ مُونِساتٌ مُقلِيات
یا که باشد با حیا و با حِجاب - پیرو زهرا و قرآن وکتاب
یا که نَبوَد او زِ خَضراءُ الدَّ مَن - نوگُلی بی خاصِیَت اَندر چَمَن
با شد او خیرُالنِّساءِ جامعه - او ندارد از شیاطین واهمه
باشد او چون فاطمه اُمُّ الحَسَن - اُسوَه ای بهرِ تمامِ مرد و زن
باشد او چون کوثر و خیرِ کثیر - چشمه ای جوشان و با نسلِ کثیر
باشد او اُلگُو برایِ بانَوان - اُسوَه ای بَهرِ تَمامِ هَمگِنان
باقری، این زن بُوَد نیکو سرشت - پیروِ زهرا و بانویِ بهشت
سروده شده به مناسبت روز زن سال1401
آیات و روایاتی که در شعر آمده :
إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَرْ إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْترُ. «سوره کوثر»
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً... «بقره آیه 30»
وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنوُا الَیْها... «روم آیه21»
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَكُمْ... «بقره آیه 223»
إِنَّ المُسلِمينَ وَالمُسلِماتِ وَالمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ وَالقانِتينَ وَالقانِتاتِ وَالصّادِقينَ وَالصّادِقاتِ وَالصّابِرينَ وَالصّابِراتِ وَالخاشِعينَ وَالخاشِعاتِ وَالمُتَصَدِّقينَ وَالمُتَصَدِّقاتِ وَالصّائِمينَ وَالصّائِماتِ وَالحافِظينَ فُروجَهُم وَالحافِظاتِ وَالذّاكِرينَ اللَّهَ كَثيرًا وَالذّاكِراتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا. «أحزاب آیه ۳۵»
قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : نِعْمَ اَلْوَلَدُ اَلْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَكَاتٌ مُفَلِّيَاتٌ «کافي ج۶ ص۵»
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظيمٌ»[2]
يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثي وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ. «حجرات آیه 13»
وَمَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَٰئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلَا يُظْلَمُونَ نَقِيرًا. «نساء آیه124»
مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون. «نحل آیه97»
...هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ ... «بقره آیه 187»
امیرالمؤمنین علیهالسلام : إنَّ المَرأَةَ ریحانَةٌ وَ لَیسَتْ بِقَهرَمانَةٍ، فَدارِها علی كُلِّ حالٍ وَ أَحسِنِ الصُّحَبَةَ لَها لِیَصفُو عَیشُكَ. «وسائل، ج ١٤، ص ١٢»
امیرالمؤمنین علیهالسلام : خیرُالنِّساءِ اَلوَلودُالوَدوُد. «مواعظ عددیه، ص ٢٢»
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم : اِیّاكُم وَ خَضراءَ الدِّمَن. قیلَ یا رسولَ اللهُ و ما خضراءُ الدِّمَن؟ قالَ المَرأةُ الحَسناءُ فی مَنبَتِ السُّوءِ. «وسائل، ج ١٤، ص ١٩»
امام صادق علیهالسلام : اَكَثَرُ الخَیرِ فیالنِّساءِ. «وسائل، ج ١٤، ص ١١»
امام صادق علیهالسلام : اِنَّما الَمرأَةُ لُعبَةٌ مَنِ اتَّخَذَها فَلا یٌضَیِّعُها. «وسائل، ج ١٤، ص ١١٩»
پیامبرصلیالله علیه و آله و سلم : الحیاءُ حَسَنٌ وَ هُوَ مِنَ النِّساءِ أَحسَنُ وَ اِمرَأَةٌ لاحیاءَ لَها كَطَعامٍ لامِلحَ لَه. «مواعظ عددیّه، ص ١٨٠»
پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم : خِیرُ ما یَكنِزُ المَرءُ، اَلمَرأةُ الصّالِحةُ، اذا نَظَرَ اِلیها سَرَّتهُ و اِذا أمَرَها اَطاعَتهُ و اِذا غابَ عنها حَفِظَتهُ. «نهجالفصاحه، ج ١، ص ٨٦»
امام مهدی(علیهالسّلام) در توقیع شریفی میفرمایند: وفِی ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. «کتاب الغیبة، ص۲۸۶»
امیرالمؤمنین علیهالسلام : اَلله اَلله فیالنِّساءِ و ماملَكَت اَیمانُكُم.(نهجالبلاغه، (وصیت) نامه ٤٧)
امام صادق علیهالسلام : اَكَثَرُ الخَیرِ فیالنِّساءِ. «وسائل، ج ١٤، ص ١١»
امام صادق علیهالسلام : اِنَّما الَمرأَةُ لُعبَةٌ مَنِ اتَّخَذَها فَلا یٌضَیِّعُها. «وسائل، ج ١٤، ص ١١٩»
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
تو را باشد مُبارَک روز، مادَر
تو را باشد مُبارَک روز، مادَر - شَوِی فَرخُنده و فیروز، مادر
چنين فرموده است، پيغمبرِ ما - بهشت است، زيرِ پايِ مادرِ ما
بلی، این گفتِ آن جانِ جهانَست - که جَنَّت زیرِ پایِ مادرانست
مُحَبَّت كن به مادر بيش، از پيش - بِزَن بوسه بِپايِ مادرِ خويش
اگر خواهي رضايِ حَيِّ دادار - رضايِ مادرِ خود را بِدست آر
اگر خواهي رضايِ داوَرَت را - مَكُن آزرده خاطِر مادَرَت را
نداري عِزَّتي و سَرفَرازي - اگر مادر نباشد از تو راضي
عزيزان قدرِ مادر را بدانيد - نمائيد خدمتِ او تا توانيد
پس از خالق تورا او پروريده - زِ بَهرَت او بسي زحمت كشيده
نگهدارت شده نُه ماه و نُه روز - که تا کامِل شدی تو ای دل افروز
تورا چون جان بدامانش نهاده - زِ شيره ي جانِ خود شيرت بداده
بِدَستانَش تکانده گاهواره - به چشمانش نگاهی بر ستاره
پَيِ خوابيدنت بيدار مانده - برايَت تا سَحَر لالايي خوانده
چو كردي سُرفه اي او غُصَّه خورده - تو را نزد طبيب و دايه برده
غذا داده تو را و خود گرسنه - تو را رَفعِ عطش، خود مانده تشنه
تو را بگرفته گرم و خود به سَرما - تَحَمُّل كرده اَخمِ كار فرما
تورا آموخت شیوَه ی راه رفتن - وَ یا آموخت رسمِ حرف گفتن
تورا آرام آرام راه برده - پَیِ دانش تورا مَکتَب سپرده
زِ بهرِ تو زِ هرجا گشته رانده - زِ مهماني و گردش بازمانده
ندیده رَنج و زَحمَت کَس به دنیا - چنانکه رَنج و زَحمَت مادَرِ ما
خلاصه هست مادر عاشقِ زار - ز عِشقش نيست مجنوني خبردار
بِدان پس قَدرِ مادر را تو، فرزند – نما، تو اِحترامش همچو دلبند
به پیشِ پایِ او اَز جای برخیز - نَما او را زِ باده ی عِشق لَبریز
زِ هر کس اِحترامش بیش میدار - تو او را همچو جانِ خویش میدار
چو سایه بر سَرَت پاینده میدار - اگر مُرده است نامش زنده میدار
بلی ای باقری تو مادرِ خویش - بدان همواره یار و یاورِ خویش
سروده شده به مناسبت روز مادر سال1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
آي، نشريه ي شارلی ابدو، تو مثلِ سگ عَوعَو كني
باشد خباثت كارِ تو، بر طينَتِ خود ميتَنِي
تو همچو اُختاپوسي و، پنجه به روي مَه كَشي
وان ديگران چون هيمه و، تو هَم بِسانِ آتشي
خواهي چراغِ ايزدي، با يِك پُفَت خامُش شَوَد
هَر پُف کننده ریشِ خود، سوزانَد و بي هُش شَوَد
خَنّاس و ابلیسِ زمان، تو گشته ای، گردن فراز
پا را فراتَر از گليمَت، كرده اي اینک دراز
نورِ خدا روشنتر از، هر روزگاری روشن است
گرکه نبینی تو، نِشان از کوریِ اهریمن است
خامُش نگردد نورِ حق، تو كور خواندي اي پليد
چونکه نَشُد در کربلا، خاموش، با فعلِ یزید
توهین شارلی ابدو بُد، قَبلًا به ختمِ انبیا
اینبار توهینش به یِک، مَرجَع که هَست از اولیا
گر دادگاهی بهرِ این، فعلش نَباشَد در مِیان
در مَحکمه ی وجدان ها، باشی تو محکومِ زمان
سلمان رُشدی قبل از این، چشمانِ عقلش کور شُد
یا آن تری جونزِ پلید، که در جهان، منفور شَد
خامُش نَشُد، نورِ خدا، با کاریکاتور و شِعار
ایضًا نمیگردد خَموش، اَندَر تَمامِ روزگار
چون رَهبرِ این انقلاب، اندر دِلِ مُستَضعفین
بِگرفته جا رغمًا لِاَنفِ این همه مُستَکبرین
سَیِّدعلی بِگرِفته جا، در قلبِ پاکانِ جهان
ای باقری از این جهت، سوزد دِلِ مُستَکبران
سروده شده به مناسبت توهین نشریه هتاک شارلی ابدو به ساحت مقام معظم رهبری مدظله العالی 18دی1401
مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebageri.htm
وبلاگ اشعار باقری
http://asharebageri.blogfa.com
کانال یار خراسانی
https://splus.ir/yarekhorasanirahabar
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
یلدایِ فاطمی که در این شب رَسَد زِ راه
یلدایِ فاطمی که در این شب رَسَد زِ راه
ایّام فاطمیّه هست و عزادار مهرو ماه
نالند مهرو ماه بهرِ جگر گوشه یِ نبی
مائیم در عزایِ فاطمه، همراه با علی
ما شیعه یِ علی و فاطمه، هستیم درعزا
خاصه به شهر مشهد و صحن امام رضا
در این شبِ دراز، حدیث کسا کنیم
راز و نیاز با خدا و فاطمه و هم رضا کنیم
خواهیم از خدای فاطمه عمری دراز را
هم صحّت و سلامتی، تن و حالِ تراز را
نانِ حلال و عمرِدراز و تنِ درست
پرهیز از کسالت و اسراف و حالِ سست
ای باقری بُوَد شبِ یلدا شبی دراز
بنما بلند، سویِ خدایت یدِ نیاز
سروده باقری پور ایام فاطمیه مقارن یلدای سال 1400
من که پرورده یِ احسان شمایم زهرا
سروده های باقری پور فاطمیه 1390
برای مشاهده اشعار روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/madayehezahra.htm
برای مشاهده اشعار روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/madayehezahra.pdf
برای مشاهده کتاب مجموعه اشعار باقری روی لینک زیر کلیک فرمائید
http://dl.hodanet.tv/fileshtml/asharebagheri.htm
http://asharebageri.blogfa.com
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
مسجد است خانه یِ محبوبِ خدا
مسجد است خانه یِ محبوبِ خدا - مسجد است جایگهِ خوبِ خدا
مسجد است بیتِ خداوندِ کریم - مسجد است جایگهِ ربِّ رحیم
مسجد است بیتِ خداوندِ ودود - مسجد است جایِ رکوع، جایِ سُجود
مسجد است جایِ عبادت وَ صَلات - مسجد است جایِ طَهارت وَ زَکات
مسجد است موضِعِ ارشاد و هُدا - مسجد است جایِ کُمَک بر ضُعَفا
مسجد است جایِ صفا و صلوات - مسجد است جایِ تمامِ حَسَنات
مسجد است جایگهِ راز و نیاز - سویِ حق از هَمَگان دستِ نیاز
مسجد است جایگهِ یادِ خدا - سجده گاهِ همه عُبّاد خدا
مسجد است بِه زِ جَنان و زِ بهشت - بهرِ هَر مؤمنِ و هَر نیک سرشت
مسجد است جایِ دفاع از حق و دین - جایِ نور است و رسیدن به یقین
مسجد است جایِ رجوعِ به خدا - جایِ پاکی وَ رسیدن به هُدا
مسجد است بیتِ خداوندِ کریم - ما زِ مسجد سویِ حق ره سپریم
اوّلین خانه یِ حق روی زمین - هست مسجد به تمامِ ارضین
مسجد است مایه یِ عُمرانِ مَحَل - مایه یِ حیَّ علی خیرِ عمل
جایِ اِخوانی و اِیمانیِ ما - هم نشانی زِ مسلمانیِ ما
جایی از بهرِ حقیقت طلبان - جایی از بهرِ هِدایت شُدَگان
جایِ تبلیغ و حدیثِ نَبَوی - جایِ حق گویی و هَم حق شِنَوی
جایِ تفسیر و حدیث است و دعا - جایِ مهر است و وفا است و صفا
جای جمع است و جماعت شب و روز - روضه بهرِ شُهدا از سَرِ سوز
جای احیاء شب قدر و رمضان - جایِ اِفطار به هنگامِ اذان
جایِ عید است و سرورِ من و ما - جایِ آرامشِ روحِ من وما
صبح وظهر و شب و هنگامِ اذان - در مُحَرّم مَه و ماهِ رمضان
با اذانی که زمسجد شِنَوَند - مؤمنین جمله به مسجد بِرَوَند
همگان غرقِ مناجات شَوَند - بر دَرِ قاضِیِ حاجات شَوَند
صبح و ظهر و شب و هنگامِ عشا - همه مشغولِ نمازند و دعا
همه مشغول به رازند و نیاز - همه مشغول دعایند و نماز
باقری جایگهِ امنِ خدا - هست مسجد که بِه است از همه جا
سروده شده به مناسبت هفته جهانی مسجد سال 1401
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
سَلمانِ رُشدی آیه ای بود از شیاطین
سَلمانِ رُشدی آیه ای بود از شیاطین - نی آیه ای بَل سایه ای بود از شیاطین
نی آیه و نی سایه، بَل خود بود شیطان - در جنگِ با قرآن و با آیاتِ رحمان
او عبدِ شیطان و عدویِ انبیا بود - در جنگِ با پیغمبران، بل با خدا بود
آیات شیطانیش الهام از شیاطین - بنوشته بر ضد خدا با خطِّ لاتین
گفتا امامِ ما که او گَشته است مُرتد - چونکه حقیقت با کتابش گشته مُنسد
او با کتابش منکرِ آیات حق شد - او بد ترین موجود و شرِّ ما خلق شد
شد قتل او واجب به هر شخصِ مسلمان - با کشتنش اِحیا شود آیاتِ رحمان
آیات رحمان زنده با اعدام او شد - پاکیزه این دنیا زِ لوثِ نامِ او شد
چاقوی حق بر گردنش چونکه فرو شد - او با قصاصِ یک جنایت رو برو شد
این شد برایِ مسلمین مانندِ مرهم - ای باقری باشد مجازاتش جهنّم
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
سالِ ما هزاروچارصدهم گذشت
سالِ ما هزاروچارصدهم گذشت - گشت خرّم درّه و صحرا و دشت
آخر این سال شعبان آمده - گشت دنیا همچنان باغ بهشت
مردم ایران در این پایانِ سال - از خدا دارند اینَک یک سؤال
که به یُمنِ این ولادتها یِ نیک - دِه خدایا بر غم و محنت زوال
باقری خوشحال باش این روزها - هم تمامِ سالها نوروزها
اندر این اعیادِ شعبا نیّه ات - برکروناها شوی پیروزها
سروده شده ماه شعبان و پایان سال 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
آی رمضون الله الله رمضون
رمضان آمده با مهر و وقار - درِ هر خونه میگه روزه بدار
رمضان آمده با لطف و صفا - رمضان آمده با مهرو وفا
رمضان آمده از راهِ دراز - رمضان آمده با راز و نیاز
رمضان آمده اون ماهِ خدا - میهمانش میشه هر شاه وگدا
همه مهمانِ خدا در رمضان - مرد و زن، دُختُ وپسر، پیروجوان
میزبان هست خداوندِ کریم - سفره اش هست پر از نورو نعیم
مؤمنان بندگی آغاز کنید - راه را بر رمضان باز کنید
بنمائید همه استقبال - رمضان را همگی تا صد سال
باقری گوی مبارک بادا - رمضان بر همه از شاه و گدا
سروده شده بهار سال 1401
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
یلدایِ فاطمی هزاروچهار صد رسد زِ راه
یلدایِ فاطمی هزاروچهار صد رسد زِ راه - ایّام فاطمیّه هست و عزادار مهرو ماه
نالند مهرو ماه بهرِ جگر گوشه یِ نبی - مائیم در عزایِ فاطمه، همراه با علی
ما شیعه یِ علی و فاطمه، هستیم درعزا - خاصه به شهر مشهد و صحن امام رضا
در این شبِ دراز، حدیث کسا کنیم - راز و نیاز با خدا و فاطمه و هم رضا کنیم
خواهیم از خدایِ فاطمه عمری دراز را - هم صحّت و سلامتی، تن و حالِ تراز را
خواهیم از خدایِ فاطمه ایمان و عقل ودین - هم پیروی زِ فاطمه هم ختمِ مرسلین
نانِ حلال و عمرِدراز و تنِ درست - پرهیز از کسالت و اسراف و حالِ سست
ای باقری بُوَد شبِ یلدا شبی دراز - بنما بلند، سویِ خدایت یدِ نیاز
سروده باقری پور ایام فاطمیه مقارن یلدای سال 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
رئيسي شد رئيس اَلحَمدَ لِلَه
رئيسي شد رئيس اَلحَمدُ لِلَه - دگر روحاني نيس اَلحُكمُ لِلّه
رئیسی آمده روحانی رفته - دگر روحانی نیست آخرِ هفته
بخوان يك فاتحه بهرِ كليدش - سياستها و افكارِ پليدش
رئيسي جايِ روحاني نشسته - ولي مُحكَم كمر بر كار بسته
نموده وقف خود را بهر خدمت - خداوندش دهد توفيق و عزت
خدايا نصرت و ياري عطا كن - تو ايران را ز محنتها رها كن
گراني, خشكسالي و كرونا - تو بردار اي خدا از مِلّتِ ما
بحقّ جدِّ اين سَيِّد اِلهی - نما لطفی به ما ها گاه گاهی
دعا از باقري از تو اجابت - براي رهبر و اين ملك و مِلَّت
سروده شده پس از تنفيذ رياست جمهوري دکتررئيسي
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
خدا حافظ شیخ حسن جانم
خدا حافظ شیخ حسن جانم - بعد این هشت سال زحمت وخدمت
برو بیش از این مرنجانم - بعد از این هشت سال سر بسر نعمت
تو گریانی اینک از رفتن - لیک از این رفتن من که خندانم
حقوقِ ما بهر ده روزه - چونکه تو گفتی من حقوق دانم
شده خلقی راحت از وعده - که همی دادی اندر این هشت سال
پس اندازا جملگی صفر است - سفره ها خالی خاموشه یخچال
نه مرغی و نه بود تخمش - توی یخچال اکثر مردم
گرانی هم میگَزَد هردَم - مردُمِ مارا همچنان کژدم
خبرداری که چه ها بگذشت - اندر این هشت سال بهرِ ایرانی
نماند اکنون بهرِ این ملّت - بعد از این هشت سال غیرِ ویرانی
کلید تو کرده قفل اینک - درب یخچال خانه یِ مارا
جهیزیه یادگاری شد - دیگر از بهرِ مریم و سارا
برو اینک شیخ حسن جانم - آن کلیدت را همرهت بردار
بترس اینک شیخ حسن جانم - زِ انتقامِ این ملّتِ بیدار
کنیم اینک الوداع باتو - شیخ حسن جانم بعد این هشت سال
فقط مانده بعد از این هشت سال - در دِلِ ماها بُغضِ مالامال
بود روزِ الوداع اینک - شیخ حسن را با این همه ملّت
ولی مانده باقری پورا - بهرِ این دولت خواری و ذلّت
سروده شده هفته آخر دولت شیخ حسن در طوفان کرونا و خاموشی برق وگرمای تابستان 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
رفتی تو شیخ حسن جونم خدا نگهدار
رفتی تو شیخ حسن جونم خدا نگهدار - رفتی ولی یادت نره کلید رو بردار
کلید رو یَردار که برای کَس نَمونه - کلید رو بَردار که یه وقت نَشه بهونه
از کاخ میری تویِ خونه به استراحت - ازبعدِ هشت سال میکنی یک خوابِ راحت
کلید رو وردار که به پشتِ در نمونی - چون ممکنه رفته باشن خونه تکونی
چون ممکنه وسائلو تو ساک بذارن - وسائلِ عتیقه رو تو باک بذارن
کلید رو بَردار که بمونه یادگاری - گاهی بِهِش نگاه کنی یک روزگاری
نگاه کنی بگی عجب کلیدی داشتم - با این کلید سر به سرِ همه میذاشتم
هشت سال گذشت هَمَش علی بَرَکتِ الله - برکتی تو کارِ ما بوده؟ نَه والله
هشتِ ماها گروِ نُه بوده تو هشت سال - مرغِ گرون گوشتِ گرون هر روز وهرسال
هر سال گفتیم ای دریغ از سالِ پاری - ای باقری نمانده حال و روزگاری
سروده شده روزآخرحکومت شیخ حسن جان تابستان داغ و کرونائی و بی برقی 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
مردمیدان مثل قاسم شد رئیسی یارِ رهبر
مردمیدان مثل قاسم شد رئیسی یارِ رهبر
هست و باشد همچو قاسم یاورِ بیدارِ رهبر
خستگی و سستی و دل مردگی معنا ندارد
مردِ کار و مردِ میدان گَه در این شهر گَه در آن شهر
هست دائم درتکاپو بهرِ رفع دردِ سرها
با جهاد و با تلاشِ روز و شب از سطحِ کشور
با نشاط و با امید و با توکّل بر خدایش
پا نهاده او به میدان یاورش اللّه اکبر
سروده حجة الاسلام سید محمد باقری پورخرداد1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
از خدا خواهيم توفيق و ادب
از خدا خواهيم توفيق و ادب - بعد از آن هم قرب و نزديكي به رب
از خدا خواهيم ايمان و يقين - بعد از آن هم حمدِ ربِّ العالمين
از خدا خواهيم توفیقِ نماز - بعد از آن دوری زِ کبر و حِرص و آز
از خدا خواهيم توفیقِ صِیام - بعد از آن ذِکر و دُعا دَر صُبح و شام
از خدا خواهيم اخلاص و دُعا - بعد از آن دوري زِ هَر شِرك و رِيا
از خدا خواهيم علمِ با عَمَل - بعد از آن دوري زِ هَر كيد و دَغَل
از خدا خواهيم صَبرِ بر حلال - بعد از آن دوري زِ هَر وِزر و وَبال
از خدا خواهيم تقوا و وَرَع - بعد از آن دوری زِ هَر حِرص و طَمَع
از خدا خواهيم حالِ بَندگي - بعد از آن دوري زِ هَر شرمندگي
از خدا خواهيم شُکرِ بر نِعَم - بعد از آن دوری زِ هَر کِبر و مَنَم
از خدا خواهيم حُسنِ عاقِبت - عافِيت در اين جهان و آخِرت
از خدا خواهيم حِلم و حوصله - دوری از افکارِ زِشت و باطِله
از خدا خواهيم زُهد و عَدل و داد - دوری از کِبر و غُرور و اَز عِناد
باقری، خواهيم ما سِلم و سَلام - از خدا خواهیم ما حُسنِ خِتام
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
رئيسي چون رئيس جمهورگردد
رئيسي چون رئيس جمهورگردد - دوچشمِ دشمنانش كورگردد
رئیسی مردِ میدان و یگانه - بُوَد قاضِی القُضاتِ این زمانه
رئيسي سيّدي والا مقام است - رئیسی خادمِ هشتم امام است
رئيسي ياورِ مستضعفان است - رئىسِ لايقي در اين زمان است
بگفت او که رقیبِ من فساداست - که مُفسد همچنان اِبنِ زیاد است
رقیبِ او که ناکار آمدیهاست - که ناکار آمدی خوداز بدیهاست
چو ایرانِ قوی باشد شعارش - عدالت در ریاست راهکارش
چو ابراهيم بر بُتها بتازد - به نمرودِ زمان هرگز نسازد
بُوَد ای باقری او مردِ میدان - که ظلم و ظالم است از اوهراسان
سروده حجة الاسلام سیدمحمدباقری پور خرداد1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد
مژده یاران عیدِ نوروز آمده
مژده یاران عیدِ نوروز آمده - بهرِ یاران بهترین روز آمده
مژده یاران سالِ نو آمد پدید - روزِ نو با سالِ نو از ره رسید
مژده یاران دی شد و بهمن برفت - فرودین با تاجِ گُل بَر شُد به تخت
روزی از نو آمد و نوروز شد - بختِ ما با لُطفِ حق فیروز شد
عیدِ نوروز آمد و گشته بهار - دشت و صحرا گشته سبز و لاله زار
فرودین شُد سبز شُد دشت و دَمَن - لاله و سنبل در آید در چمن
بر ز مستان روزِ پایان آمده - برف رفت و وقتِ باران آمده
نو بهاران آمده بر کوه و دشت - نفخِ صوری شد طبیعت زنده گشت
شد قیامت بهر بذر و دانه ها - مورها بیرون شوند از لانه ها
مارها ومورها در جنب و جوش - بادها و ابرها اندر خروش
قُمری و بلبل به آواز آمده - لاله با لیلی چه با ناز آمده
بذرِ زیرِ خاک را شُد رستخیز - آهوان خوشحال و اندر جست و خیز
حالِ دنیا چون زمستان را بُوَد - رستخیز همچون بهاران را بُوَد
فرودین با نفخ صور از ره رسد - رستخیزی بهرِ ما ناگه رسد
آن عمو نوروز اسرا فیلِ ماست - که به شیپورش دَمَد از چپ و راست
میدهد بر ما خبر از نفخِ صور - زنده گردد مرده یِ خفته به گور
گر همی گوئی قیامت چون بُوَد؟ - گویمت که رستخیز اکنون بُوَد
این بهاران در مَثَل شد رستخیز - رستخیز اکنون شده بر پای خیز
کن نظر اکنون به دیوانِ عمل - در عمل کوش و رهان خویش از دَغَل
باقری هر سال گاهِ فرودین - رستخیزی نو بُوَد اندر کمین
سروده شده به مناسبت آغاز سال 1400
اين مطلب درفهرست عناوين مطالب-رديف: اشعارگوناگون
ادامه مطلب را ببينيد